English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (801 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
periphrasis U استعمال واژه ها وعبارات زائد
neologism U واژه جدید
neologisms U واژه جدید
the word is sanctioned by use U کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
Pronoia U واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
fullwrite professional U یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
smoke U استعمال دود استعمال دخانیات
smokes U استعمال دود استعمال دخانیات
rehyphenation U تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
usage U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
radiologist U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usages U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
disuse U عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
imagism U مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
installing U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
portmanteau U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux U واژه مرکب از دو واژه
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
employment U استعمال
uses U استعمال
use U استعمال
expenditure U استعمال
applications U استعمال
application U استعمال
exercise U استعمال کردن
apply U استعمال کردن
overuse U استعمال مفرط
abusive U سوء استعمال
applying U استعمال کردن
smoking U استعمال دخانیات
misapplication U سوء استعمال
employed U استعمال کردن
applies U استعمال کردن
riflery U استعمال تفنگ
misusage U سوء استعمال
employs U استعمال کردن
misapplication U استعمال بیجا
law of use U قانون استعمال
nicotian U دود استعمال کن
exercised U استعمال کردن
employing U استعمال کردن
overkill U استعمال بیش از حد
employ U استعمال کردن
exercises U استعمال کردن
usages U عرف استعمال
graphics U فن استعمال نمودار
ill use U بد استعمال کردن
abusing U سوء استعمال
maltreatment U سوء استعمال
bilingualism U استعمال دوزبان
abuses U سوء استعمال
desuetude U عدم استعمال
cranage U استعمال جرثقیل
abuse U بد استعمال کردن
bilinguality U استعمال دوزبان
abuse U سوء استعمال
applications U موارد استعمال
application U موارد استعمال
abused U بد استعمال کردن
abused U سوء استعمال
abuses U بد استعمال کردن
using U استعمال مصرف
use value U ارزش استعمال
use U استعمال مصرف
unworn U استعمال نشده
abusing U بد استعمال کردن
user cost U هزینه استعمال
value in use U ارزش استعمال
uses U استعمال مصرف
telescopy U فن استعمال دوربین
usage U نحوه استعمال
usage U عرف استعمال
ill usage U سوء استعمال
disuse U عدم استعمال
tutoyer U استعمال کردن
usages U نحوه استعمال
outward application U استعمال برونی یا خارجی
no smoking allowed U استعمال دخانیان ممنوع
catachresis U استعمال غلط کلمه
dosages U مقدار استعمال دارو
mitering U استعمال تاج اسقفی
nicotian U استعمال کننده دخانیات
mitring U استعمال تاج اسقفی
dosage U مقدار استعمال دارو
malapropism U سوء استعمال کلمات
user U استعمال کننده کاربر
The habit of smoking. U عادت به استعمال دخانیات
users U استعمال کننده کاربر
law of disuse U قانون عدم استعمال
vernacularism U استعمال زبان محلی
deverbative U بصورت مشتق استعمال شده
incompatible U غیر قابل استعمال با یکدیگر
symbolization U استعمال علائم ونشانهای رمزی
oxymoron U استعمال کلمات مرکب متضاد
holophrastic U استعمال کننده کلمه قصار
sesquipedalian U معتاد به استعمال لغات دراز
purism U افراط در استعمال صحیح الفاظ
oxymoron U استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
abjectival use of a noun U استعمال اسمی به طور صفت
instrumentation U تنظیم اهنگ استعمال الت
telescopist U متخصص استعمال دوربینهای نجومی
smokers U واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
abstemious U مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
to smoke oneself sick U از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
abstinence U ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
teetotaler U طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotalism U پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
non abstainer U کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
wear and tear U از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
teetotaller U طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotallers U طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
smoker U واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
junkie U استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
junkies U استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
malapropism U استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
utilization U به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
dump U موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
word U واژه
termed U واژه
term U واژه
neologisms U نو واژه
neologism U نو واژه
worded U واژه
mosul U واژه
terming U واژه
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
abstainer U پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
joint U جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
nicotinism U مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
purists U شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purist U شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
the root of a word U ریشه واژه
philologist U واژه شناس
dictionary U واژه نامه
synonym U واژه مترادف
synonym U واژه هم معنی
synonyms U واژه مترادف
cognate U واژه هم ریشه
synonyms U واژه هم معنی
glossary U واژه نامه
dissylable U واژه دوهجائی
loanword U واژه بیگانه
paronym U واژه هم ریشه
neolalia U واژه تراشی
word blindness U واژه کوری
word-blindness U واژه کوری
glossaries U واژه نامه
punctuation for reference U زیر واژه
keyword U واژه کلیدی
score out that word U ان واژه را خط بزنید
lexicology U واژه شناسی
intercalation U واژه افزایی
loanword U واژه عاریه
stimulus word U واژه محرک
neologism U واژه تراشی
neologisms U واژه تراشی
pejorative U واژه تحقیری
worded U واژه سخن
word deafness U واژه کری
word order U ترتیب واژه ها
wordbook U واژه نامه
buzz word U رمز واژه
buzz words U رمز واژه
word U واژه سخن
word count U واژه شماری
wordbook U واژه نامه
glossary U واژه نامه
coinage U ابداع واژه
lexicon [dictionary] U واژه نامه
word book U واژه نامه
I dont smoke at all. U اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
petroleur U کسیکه با استعمال نفت اتش سوزی راه می اندازد
adoption اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
lupulin U خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
jake leg U فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
syncopation U کوتاه سازی واژه
pentasyllable U واژه پنج هجائی
homely [British E] <adj.> U خفه [واژه تحقیری]
polysllable U واژه جند هجائی
logomachy U بازی واژه پردازی
lexicons U واژه نامه دیکسیونر
octosyllable U واژه هشت هجائی
lexicon U واژه نامه دیکسیونر
english words U واژه ها یا لغات انگلیسی
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
teragram U واژه چهار حرفی
word choice test U ازمون واژه گزینی
score out that word U روی ان واژه خط بکشید
word span test U ازمون فراخنای واژه ها
word association test U ازمون تداعی واژه ها
wordprocessing program U برنامه واژه پردازی
homely [British E] <adj.> U سنگین [واژه تحقیری]
post fix U در پایان واژه چسباندن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1affixation
1popsicle
1pedal pamping
1construed
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com